آموزش

آموزش

آموزش

آموزش

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

کسانی که هرگز به بهشت نمی روند

raypardaz raypardaz | سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ق.ظ

کسانی که هرگز به بهشت نمی روند!

گناه
پرسش

چه کسانی هرگز به بهشت راه نمی‌‌یابند؟

پاسخ:

در ارتباط با کسانی که وارد بهشت نمی‌‌شوند، آیات و روایات چنین می‌گویند:

الف. آیات قرآن کریم

قرآن کریم مشرکان، متکبران و تکذیب کنندگان آیات الهی را در زمره کسانی می‌داند که هرگز به بهشت راه نخواهند یافت.

 1. «کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمى‏شود و (هیچ‌گاه) داخل بهشت نخواهند شد، مگر این‌که شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این‌گونه، گنه‌کاران را جزا مى‌‏دهیم».[1]

2. «به تحقیق آنان‌که گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام می‌کند، و جایگاه او آتش است و ستم‌کاران را یاورى نیست».[2]

3. «و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبّر ورزند، اهل دوزخ‌اند، جاودانه در آن خواهند ماند».[3]

ب. روایات

لحن روایات مورد انسان‌هایی که به بهشت نمی‌روند متفاوت است. در برخی روایات محرومان از بهشت سه گروه، در تعدادی چهار گروه و در بعضی حدود ده طایفه ذکر شده‌اند -البته این روایات در صدد بیان مصداق هستند، نه بیان انحصار-؛ مانند:

1. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم‏»؛[4] رسول خدا(صلی الله عیه و آله) فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمی‌شوند؛ دائم الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.

2. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: أَرْبَعَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ»؛[5] امام صادق(علیه السلام) فرمود: کاهن(غیب‌گو)، منافق، دائم الخمر و سخن چین، وارد بهشت نمی‌شوند.

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم‏»؛ رسول خدا(صلی الله عیه و آله) فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمی‌شوند؛ دائم الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد

3. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: خداى عز و جل بهشت را از دو نوع خشت آفرید؛ یک خشت طلا و یک خشت نقره، دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از زبرجد و سنگریزه‌‏اش را لۆلۆ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد، سپس به آن فرمود سخن بگوى، عرض کرد خدایى نیست به جز تو؛ خداى زنده و پایدار؛ سعادت‌مند آن‌کسی است که در من جاى دارد. پس خداى عز و جل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمی‌شود دائم الخمر، خود فروش، سخن چین، بى‌‏غیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد و... .[6]

با توجه به مطالب ارائه شده، می‌توان گفت این گروه‌ها هرگز وارد بهشت نمی‌شوند، در صورتی که موفق به توبه نشوند، اما در صورتی که توبه کنند با توبه تمام گناهان بخشوده خواهد شد، حتی شرک.

 

پی نوشت ها:

[1]. اعراف، 40. «إِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی‏ سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمین‏».

[2]. مائده، 72. «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصار».

[3]. اعراف، 36. «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون».

[4]. ابن بابویه، محمد بن على‏، خصال، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 179، جامعه مدرسین‏، قم، چاپ اول، 1362ش.

[5]. ابن بابویه، محمد بن على‏، امالی، ص 404، کتابچى‏، تهران، چاپ ششم، 1376 ش.

[6]. خصال، ج ‏2، ص 436، «ل، الخصال عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْفَارِسِ عَنِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ لَبِنَتَیْنِ لَبِنَةٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ جَعَلَ حِیطَانَهَا الْیَاقُوتَ وَ سَقْفَهَا الزَّبَرْجَدَ وَ حَصَاهَا اللُّؤْلُؤَ وَ تُرَابَهَا الزَّعْفَرَانَ وَ الْمِسْکَ الْأَذْفَرَ فَقَالَ لَهَا تَکَلَّمِی فَقَالَتْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ قَدْ سَعِدَ مَنْ یَدْخُلُنِی فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِزَّتِی وَ عَظَمَتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِی لَا یَدْخُلُهَا مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ لَا سِکِّیرٌ وَ لَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّامُ وَ لَا دَیُّوثٌ وَ هُوَ الْقَلْطَبَانُ وَ لَا قَلَّاعٌ وَ هُوَ الشُّرْطِیُّ وَ لَا زَنُّوقٌ وَ هُوَ الْخُنْثَى وَ لَا جَیَّافٌ وَ هُوَ النَّبَّاشُ وَ لَا عَشَّارٌ وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا قَدَرِی‏». بحار الأنوار، ج‏76، ص: 130.


بخش اعتقادات شیعه تبیان

١١نفری که به بهشت نمیروند را بشناسید:
1.کسانی هستندکه درحالی ازقبربلندمیشوندکه فاقددست وپاهستنداین افرادکسانی هستندکه همسایگان خودرا اذیت میکنند.

2.کسانی هستندکه درنمازغفلت وسستی میکردندودرحالی ازقبرخارج میشوندکه صورتی همانندخوک دارند.

3.کسانی که زکات اموال خویش رانمیپردازنددرحالی ازقبرخارج میشوندکه شکم آنهامانندکوهان شتر وپرازمار وکژدم می باشد.

4.کسانی هستند که مال رابرعهدوپیمان الهی ترجیع دادند درحالی ازقبرخارج میشوندکه ازدهانشان خون جاری است.
پناه برخدا

5.کسانی هستندکه درخفاوپنهانی گناه می کردندواز خداوند که در هرحال ناظربیناوشنوااست نمی ترسیدند.
ودرحالی از قبر خارج میشوند که جسم وتن آنهابادکرده وپوسیده است سبحان الله

6.کسانی هستندکه شهادت دروغ می دادنددرحالی ازقبرخارج خواهند شدکه گردنشان قطع شده است

7.کسانی هستندکه کتمان شهادت می کنندوعمدا گواهی نمی دهنددرحالی ازقبرخارج میشوند که ازدهانشان خون وچرک جاری است

8.گروه زناکارانی هستندکه بدون توبه وفات کردنددرحالی ازقبرخارج خواهند شد که کورهستند.

9.کسانی هستندکه مال یتیمان رابه ناحق خورده انددرحالی ازقبرخارج میشوندکه چهره هایشان سیاه وچشمهاوشکمشان پراز آتش است.

10.کسانی هستندکه نافرمانی پدرومادررا میکنند درحالی ازقبرخارج خواهندشوندکه جسمشان گرفتاربیمارى برص وجذام شده است.

11.کسانی هستندکه شراب مینوشنددرحالی ازقبرخارج میشوندکه نابیناهستندودندانهای آنهامثل شاخ فیل ولبهای آنهابرسینه هایشان آویزان وزبان آنهابرقسمت رانهاآویزان است وازشکم آنهاکثافت بیرون می آیدالله اکبر سبحان الله

12.حضرت رسول اکرم می فرماید:گروه دوازدهم هم درحالی خارج میشوند که چهره آنهامانندشب چهارده نورانی وازپل صراط مانندبرق مى گذرنداینهاهمان گروهی هستند که به نمازاهتمام می ورزیدندوعمل نیک انجام میدادند


  • raypardaz raypardaz

فلسفه ارکان نماز

raypardaz raypardaz | سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۵۴ ق.ظ

فلسفه رکوع و سجود و قیام و ... در نماز جدا از بحث تعبدی آن، نمایانگر چیست؟ چه واقعیتی را می خواهد نشان دهد؟

هرکدام از اذکار وحالات نماز ازجمله رکوع , سجود وقیام جدا ازامرتعبد وبندگی خداوند اشاره به حقایق عرفانی, معنوی, سیر وسلوک وکمال دارد:
فلسفه قیام
حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب گرانسنگ اسرار الصلوه می فرماید:« حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار برای ادائ حق عبودیت و بندگی او و جلب خیرات پروردگاری , و انس گرفتن با او و لذت بردن به مخاطبات و گفتگوی با او در کلام , و به مناجات با او در دعا و چاره کار برای توقف طولانی خود در روز قیامت و دفع هول و هراسی که در انتظار انسان هست می باشد و می بایست که انسان از این که در نماز می بایست بر هر دو پا بایستد به این حقیقت پی ببرد که مسلمان باید در مقام خوف و رجائ باشد و از پایین افکندن سر در هنگام نماز, الزام قلب را بر تذلل و خشوع و تواضع و دوری از ریاست طلبی و خودبزرگ بینی فهم نماید و بداند که در فردای قیامت او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنی است که چگونگی آن را این ایستادن تعیین می کند, و لذا سزاوار است که انسان آن چه در توان دارد در تصحیح قیام نماز خود, بکار گیرد و بداند که تمام پنهانی ها و خاطرات و ضمایرش نزد حضرت حق مکشوف و آشکار است , و پروردگار حتی به چیزهایی که خود از آن بی خبر است و در باطن اوست آگاه است , و لذا خیلی مراقب باشد که مبادا باطنش مخالف با رضای پروردگار باشد, و بناچار در چنین مقام خطیری تواضع و فروتنی او لااقل همچون تواضع در محضر سلطانی از سلاطین دنیا خواهد بود, چگونه کسی که در مقابل حاکمی قرار می گیرد مراقب تمام حرکات و گفته های خود می باشد, که مبادا سخنی بر خلاف رضای او بر زبان آورد, و یا از معنای آن چه می گوید, غافل باشد و یا اشارات مخاطبات سلطان را در نیابد, و خدایی که ملک الملوک و جبارالجبابره است هرگز نزد مسلمان از بشری مثل خود بی مقدارتر نخواهد بود)), (ملکی تبریزی , حاج میرزا جواد; اسرار الصلوه ; انتشارات پیام آزادی , ج اول , 1363, ص 323).
فلسفه رکوع:
رکوع آن است که پس از پایان سوره، به نیّت تعظیم و فروتنى در برابر فرمان و عظمت پروردگار، تا حدى خم شویم که دست‏ها به زانوها برسد، کمر صاف باشد، گردن کشیده باشد، گویا نمازگزار حاضر است که در راه خدا گردنش زده شود. رکوع که از ارکان نماز است و کم یا زاد شدن آن، چه به عمد یا سهو، نماز را باطل مى‏کند، از بهترین نوع اظهار بندگى است. رکوع ادب است و سجود قرب، و کسانى به خدا نزدیک مى‏شوند که در اظهار ادب کوتاهى نکرده باشند و این مضمون کلام امام صادق(ع) است»، (همان، ص 172 و 173).
فلسفه سجده:
سجده، نشان تذلّل و خاکسارى در برابر خداوند و عالى‏ترین درجه عبودیت است. انسان با سجده، خود را همرنگ با هستى مى‏کند « و للّه یسجد ما فى السموات و الارض»، (نحل، 49) . سجده بهترین حالتی است که انسان به خدا نزدیک می شود. سجده , رمز دوران های چهارگانه زندگی انسان است . علی (ع ) می فرماید: سجده اول , یعنی این که از خاکم , سر برداشتن رمز زندگی دنیایی است . سجده دوم , رمز مردن و به خاک خفتن است , سربرداشتن , رمز محشور شدن است , (بحار, ج 82, ص 139). و این مضمون این آیه است که : شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر می گردانیم و بار دیگر از خاک , بیرونتان می آوریم , (طه , 55). سجده نشان عبودیت است «, (همان , ص 174 و 175).
همچنین حضرت امام در کتاب آداب الصلاه می فرماید:« بدان که اهل معرفت قیام را اشاره به توحید افعال دانند; چنانچه رکوع را به توحید صفات , و سجود را به توحید ذات اشاره دانند. اما بیان آن که قیام اشاره به توحید فعلی است آن است که در خود قیام وضعا, و قرائت لفظا اشارت به آن مقام است : اما این که قیام وضعا اشارت به آن است این است که در آن اشارت به قیام عبد به حق و مقام قیومیت حق است که آن تجلی به فیض مقدس و تجلی فعلی است و در این تجلی مقام فاعلیت حق ظاهر شود و همه موجودات مستهلک در تجلی فعلی و مضمحل در تحت کبریای ظهوری شود. و ادب عرفانی سالک در این مقام آن است که این لطیفه الهیه را به یاد قلب آورد و ترک تعینات نفسیه را هر چه بتواند بکند و حقیقت فیض مقدس را به قلب تذکر دهد و نسبت قیومیت حق و تقوم خلق به حق را به باطن قلب برساند. و چون این حقیقت در قلب سالک متمکن شد, قرائت او به لسان حق واقع شود و ذاکر و مذکور خود حق گردد و بعضی از اسرار قدر بر قلب عارف کشف گردد ((و انت اثنیت علی نفسک ; تو همچنان که خود را ستوده ای )) و ((و اعوذ بک منک ; از تو به تو پناه می برم )) به بعض مراتب برای او مکشوف شود, (خمینی , روح الله , آداب الصلوه (آداب نماز); موئسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س ), چ سوم , 1372, صص 146 و 147).
برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- پرتوى از اسرار نماز، محسن قرائتى. 2- راز نماز، محسن قرائتى. 3- از ژرفاى نماز، سید على حسینى خامنه‏اى. 4- اسرار عبادت، آیت‏اللَّه‏جوادى آملى. 5- برداشتى از نماز، على آقا نجفى کاشانى. 6- پرواز در ملکوت، ج 1 و 2، سید احمد فهرى زنجانى.

  • raypardaz raypardaz